اعتراف نامه :)

سلام الان دارم همون مداحي رو گوش ميكنم كه بهتون گفتم.چقد واقعا قشنگه

خب ديدم خوابم فعلا نمياد گفتم بيام اون چندتا مسئله رو تا هر جا كه شد بهتون بگم

اول در مورد مسئله گروه تلگرام وبلاگ، واقعا حس ميكنم بزرگترين اشتباهي بود كه در دوران تاريخي اين وبلاگ مرتكب شدم كه از همون اول دردسر داش تا آخرش.من فكر كردم آقايون باعث دردسرن ولي با وجود اينكه جلوي ورود آقايون گرفته شد و گروه خانومانه بود ، دردسراي خيلي زيادي داش كه اعتراف ميكنم و واقعا اعتراف ميكنممممممممممممم به هيچ وجه از پس مديريت يه گروه تلگرامي برنميام

شايد برا بعضيا كه هيچ احساس مسئوليتي نميكنن در مورد حرفايي كه زده ميشه مطالبي كه ارسال ميشه ،داشتن يه گروه، ساده باشه ولي من نميتونم چون حس ميكنم آدم توي اين دنيا در برابر هر كاري كه انجام ميده مسئوله و بايد جوابگو باشه اون دنيا.نميشه زرتي يه حرفايي رو زد يا يه عكسي رو منتشر كرد.شايد شما فكر كنيد زياد مهم نباشه ولي مطمئن باشيد به شدت روي بقيه اثر ميذاريد.

خود آدما شايد رفتارايي خارج از اينترنت داشته باشن كه اصلا درست نيس ولي ديگه حق ندارن اونا رو بيان اشاعه بدن.ديگه گناه كردن افتخار كردن نداره كه آدم بياد تعريف كنه و مسئله رو هم عادي جلوه بده .

اصن توي گروه مسائلي پيش مياد مث وارد گروه شدن بعضي آدما با هدفاي خاصي يا اينكه خيليا فقط صرفا همرنگ جماعت ميشن تا توي گروه بمونن يا رفتاراي ضد و نقيض آدماي گروه ، كلا اينقد مسئله داره كه من به حدي اذيت شدم كه خيلي از ايجاد اون گروه پشيمون شدم و واقعا از پسش برنميام.واقعا هم شرمنده اميدوارم منو ببخشيد.زمان زيادي هم نبود كه گروه رو زدم ولي هر چي پيش ميرفت تعداد اعضا هم زياد ميشد من واقعا نميتونستم چون فكر ميكردم اونجا جايگزين بخش پياماي وبلاگ ميشه

آقا جوري پيش رفت كه من پياماي وبلاگ رو قربونشون رفتم

خلاصه باشد كه مرا ببخشائيد.فدايتان مدير اسبق و فراري گروه تلگرامي wizardry

جادوگري...